کد خبر: 2157

تاریخ انتشار: بهمن ۱۵, ۱۳۹۷

قسمت دوم : انقلاب در گراش به روایت دکتر امیر حمزه مهرابی

  «دکتر امیرحمزه مهرابی» چهره نام آشنا و فعال فرهنگی کشوری و اهل گراش، یکی از پیشگامان و مردان مبارز قبل از انقلاب در گراش است با خاطراتی زیبا و تلخ و شیرین از این پیروزی بزرگ تاریخ مردمان دلیر ایران. روایتی که اگر چه از هر زبان که بشنوی نامکرر است، اما قلم و […]

 

«دکتر امیرحمزه مهرابی» چهره نام آشنا و فعال فرهنگی کشوری و اهل گراش، یکی از پیشگامان و مردان مبارز قبل از انقلاب در گراش است با خاطراتی زیبا و تلخ و شیرین از این پیروزی بزرگ تاریخ مردمان دلیر ایران. روایتی که اگر چه از هر زبان که بشنوی نامکرر است، اما قلم و بیان شیوا و روان  این استاد گرانمایه ،حلاوت دیگری دارد. پس با هم و بی‏ هیچ مقدمه‏ ای به مناسبت چهلمین سال پیروزی انقلاب اسلامی و دهه مبارک فجر، حرف های دلنشین او را مرور کنیم.

قسمت پیشین را از اینجا بخوانید

 

۳- پخش اعلامیه و دیوار نویسی

پخش شبانه اعلامیه های حضرت امام خمینی در منازل و اماکن عمومی، نوشتن شعار بر دیوار از جمله فعالیت های معمول و خطرناک ما ( در آن روزها )محسوب می شد.اعلامیه ها به صورت تک برگ یا اوراقی محدود از لار، جهرم و یا قم به دست ما می رسید. از چگونگی ارسال و دریافت این اطلاعیه ها خاطرات جالبی دارم که شرح آن به بخش های بعدی موکول می کنم . تکثیر این اعلامیه ها در منزل رضا ایزدی و با دستگاه پلی کپی صورت می گرفت. یک تیم ۶نفره، مسئول توزیع آنها بودند . معمولا من با اصغر عالمی همراه هم بودیم .

یکی از شب ها که با پوشیدن چادر برای پخش اعلامیه رفته بود م، به محض انداختن اعلامیه در یکی از منازل اطراف حسینه اعظم فعلی، ناگهان درب باز شد و صاحب خانه (که گویا از قبل در کمین نشسته بود )، مرا گرفت و چهره مرا دید و فهمید که این فرد چه کسی است که شب ها اعلامیه به داخل منزلشان می اندازد. البته من که جوان و پرزور بودم با تقلای زیاد از دست او فرار کردم ولی چادر مادرم ( که یواشکی کش می رفتم و برای اینکه شناسایی نشویم به سر می کردم) در دست او ماند.

فردای آن روز که مادرم به دنبال چادرش می گشت من خود را به بی خبری زدم وبه ناچار، چادر دیگری در آورد و پوشید . ولی حدود ۱۰ روز بعد وقتی جلو مغازه نور دانش ایستاده بودم، این آقا چادر را (که در یک کیسه کاغذی گذاشته بود تا معلوم نشود ) به من پس داد و گفت من از این ماجرا به کسی چیزی نخواهم گفت ، من هم دستش را به نشانه تشکر، فشردم.

 

۴-اولین راهپیمایی در گراش :

روز ۱۷ آذر ۱۳۵۷ ( یک روز بعد از حادثه لار ) با یک برنامه وسیع و از قبل طراحی شده و با همکاری مخفیانه برخی از معلمین ، اولین راهپیمایی ضد رژیم شاه در گراش توسط دانش آموزان مدارس گراش انجام شد. در این راهپیمایی افراد بزرگسال انگشت شماری با ماهمراه شدند .

تظاهر کنندگان ضمن به همراه داشتن پلاکارد و نوشته هایی ( که از شب قبل آماده و در مسیر راهپیمایی در جداول کنار خیابان مخفی کرده بودیم ) به مراکز آموزشی وارد و عکس شاه را پایین کشیده و شکستند .شعار آن روز تظاهر کنندگان عبارت بود از :

(برای حفظ قرآن ، مردم به ما ملحق شوید)

(استقلال آزادی ، جمهوری اسلامی)

( ما همه بت شکنیم ، ریشه ظلم می کنیم)

(ما همه بت شکنیم ، شیشه را نمی شکنیم )

و…

۵- دستگیری و شکنجه

چند روز بعد از این راهپیمایی ، من در پیاده رو مقابل مدرسه هرمزی در حال حرکت بودم که ناگهان ماشین ژاندارمری گراش کنار خیابان ایستاد و یکی از داخل ماشین شنیدم که گفت : «خودشه ». سریع دو نفر پریدند پایین و مرا دستگیر و به داخل ماشین بردند. عده ای هم که جلو مغازه حسن جانعلی ایستاده بودند ، با دیدن این صحنه سوت زدند و هورا کشیدند. یکی می گفت «همه زیر سر اینه» . این افراد از دستگیری من ابراز خوش حالی کرده و ماموران را به ضرب و شتم بیشتر من تشویق می کردند. این منظره هنوز جلو چشمم است و نام همه آن ها را بخاطر دارم و در دفتر خاطرم ثبت است .

در بین راه تمام محتویات جیب هایم ( از جمله یک فاز متر که تازه خریده بودم ) را خالی کردند و پس از انتقال من به پاسگاه ژاندارمری همراه با آزار و اذیت، مورد بازجویی و فحاشی قرار گرفتم .جالب است که در متن گزارش اولیه نوشته شده بود« نامبرده مسلح دستگیر شد ». وقتی گفتند این صورتمجلس را امضاء کن ، گفتم این جمله را حذف کنید تا امضاءکنم . آنها به من سیلی و لگد می زدند که تو مجرم و تروریست و کمونیست هستی ، برای ما تعیین تکلیف هم می کنی ؟. گفتم پس بنویسید « یک عدد فاز متر همرا داشته است» تا امضاء کنم . بالاخره آنها زیر بار نرفتند تا اینکه رئیس پاسگاه گفت بدون امضاء در پرونده اش بگذارید ولی بنویسید مسلح به سلاح سرد بوده است !

در باز جویی ها از من می خواستند محل اختفای اسلحه و بقیه اعضای تیم چریکی را معرفی کنم!! معلوم می شد اینها به شدت از ما می ترسند و اطلاعات و تحلیل درستی از برنامه ها و توان ما را ندارند در حالی که حقیقتا نه اسلحه ای داشتیم ونه تیمی ونه حتی عملیات مسلحانه از جانب امام مورد تایید بود .

پس از تحمل سیلی ،مشت ، لگد و قنداق تفنگ ؛ دست های مرا از پشت بستند و هر دو پای من در حالی که از قوزک پا بسته بودند با فشار به پشت گردنم انداختند و مثل حلقه لاستیک روی زمین غلتاندند و به طرق مختلف به من توهین می کردند. شب زمستان مرا با این وضعیت، در باغچه خیس حیاط پاسگاه رها کردند. هوا خیلی سرد بود، لباس مناسب هم نداشتم و از درد کلیه به خود می پیچیدم. به نگهبان گفتم کلیه هایم درد می کند و نمی توانم در این سرما بمانم و تاصبح تلف می شوم . جواب داد من اجازه هیچ کاری را ندارم . با رئیس پاسگاه صحبت کرد و به من گفت: با موافقت ایشان می توانی برای در امام ماندن از سوز سرما ، به داخل توالت بروی.

پیشنهاد خوبی بود .سنگ توالت قدیمی و گودی عمیقی داشت (مثل سنگ های امروزی تخت نبود) و بوی چاه توالت مرا خیلی اذیت می کرد ولی بالاخره از بیرون گرمتر و بهتر بود . نمی توانستم درست بایستم یا بنشینم، به همین خاطر ایستاده می خوابیدم . هر وقت نیروهای پاسگاه می خواستند دستشویی بروند، می آمدم بیرون و دوباره می رفتنم داخل توالت و…

بالاخره با وساطت آقای رضا ایزدی( معلم من)  وآقای میر احمدی ( مدیر مدرسه) پس از چند روز زندانی و شکنجه شدن آزاد  شدم .

پسندیدم(۶)نمی پسندم(۰)
ارسال دیدگاه

اخرین اخبار ایران و جهان

  • مردم پای ثابت مناظره ها

    به گزارش خبرنگار ما پس از آغاز تبلیغات انتخاباتی کاندیداهای ریاست جمهوری و همچنین برگزاری مناظرات تلویزیونی نامزده، مردم نیز پای ثابت مناظره‌های تلویزیونی کاندیداها هستند. پسندیدم(۰)نمی پسندم(۰)

  • انتخابات زودرس بر اساس اصل ۱۳۱ قانون اساسی در پی شهادت رییس جمهور رییسی

    انتخابات زودرس بر اساس اصل ۱۳۱ قانون اساسی در پی شهادت رییس جمهور ریسی انتخابات زودرس بر اساس اصل ۱۳۱ قانون اساسی در پی شهادت رییس جمهور رییسی انتخابات ریاست جمهوری چهاردم ۸ تیرماه برگزار…

  • پیام تسلیت رهبر معظم انقلاب

    پیام تسلیت رهبر معظم انقلاب و اعلام عزامی عمومی در پی شهادت رییس جمهور و همراهان «رئیسی عزیز خستگی نمی‌شناخت» 🔹 پیام تسلیت رهبر انقلاب اسلامی و اعلام عزای عمومی در پی درگذشت شهادت‌گونه رئیس‌جمهور…

  • إنا لله و إنا إلیه راجعون

    إنا لله و إنا إلیه راجعون رئیس‌جمهور به درجه رفیع شهادت نائل شد إنا لله و إنا إلیه راجعون رئیس جمهور کشورمون آیت الله دکتر سید ابراهیم رئیسی به همراه تیم همراهشون در حادثه ناگوار…